سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 RSS 

 تعداد بازدید کنندگان
160535

 بازدید امروز: 1

 بازدید دیروز: 6

  ILOVYOU MY BABY

خانه| مدیریت| شناسنامه | ایمیل


 RSS 


پیوندهای روزانه

استخدام بانک_جدید [1230]
پرتال دانشگاه پیام نور [2075]
دانشگاه پیام نورمشهد [426]
دانشگاه پیام نوراستان هرمزگان [230]
دانشگاه پیام نورمیاندوآب [87]
دانشگاه پیام نوراستان خوزستان [628]
دانشگاه پیام نورواحدچناران [659]
: سیستم جامع دانشگاهی گلستان-انتخاب واحددانشگاه پیام نور [31554]
بورسیه خارج [1605]
تحصیلات عالی در آمریکا<\/h3> [82]
جملات عاشقانه انگلیسی-باترجمه فارسی [1277]
جملات عاشقانه انگلیسی-باترجمه فارسی [1074]
ابزارنابودی-اوریانا فالاچی-چرچیل [31]
KOROUSH HAKHAMANESHIوصیت نامه پادشاه جهان [36]
[آرشیو(14)]


 اوقات شرعی


درباره من


لوگوی من

ILOVYOU MY BABY

 لینک دوستان


لوگوی دوستان



فهرست موضوعی یادداشت ها

معرفی سایت ووبلاگ به موتورجستجوی یاهو[2] . میانه1/فصل3/پیام نور/پاسخ تشریحی س چهارگزینه ای . وصیت نامه پادشاه جهانKOUROSH HAKHAMANESHI . english live_jomalate asheghane englisi . Ilovyou monalisa . ILOVYOU-LOVE ME . loveعشق ilovyou- . Ok..ok!!! Erm... because you are beautiful, . Tantra Totem . WAY-LOVE . Welcome to Gmail . ابزارنابودی-اوریانا فالاچی-چرچیل . ازدواج . استخدام بانک-استخدامی بانکهاوموسسات مالی . استخری درتهران-مختلط-تصویری از استخری در تهران مملو از زن و مرد . انتخاب واحددانشگاه پیام نور-حذف واضافه-سیستم پیام نور-سیستم گلست . بورسیه تحصیلی وتحصیلات عالی خارجی . بورسیه وتحصیل درآلمان . بیاعاشق باش . پرتال دانشگاه پیام نور . تحصیلات عالی درآمریکا . توالت رفتن ناصرالدین شاه . جک . جک واس ام اس . جنگ بهترازصلح-صلح بهترازجنگ . حسابداری مطالبات تجاریAccounting . دانشگاه پیام نورخوزستان . دانشگاه پیام نورمشهد . دانشگاه پیام نورمیاندوآب . دانشگاه پیام نورهرمزگان . دانشگاه پیام نورواحدچناران . روش ایجادذخیره-باهم بیاموزیم- . سیستم جامع دانشگاهی گلستان-انتخاب واحددانشگاه پیام نور . عاشقانه-انگلیسی-فارسی . عاشقیه مراببین . عشق . عشق- . عشقilovyou . عکسهایی ازاماکن مذهبی جهان . محبت . مطالعه بهتر-تمرکز-تندخوانی .


آرشیو

عاشقانه ها
حسابداری
difren
لطیفه وجک
حسابداری مطالبات
جملات عاشقانه انگلیسی-باترجمه فارسی
عکسهای مذهبی
بورسیه وتحصیلات عالی خارج
من ومونالیزا
دانشگاه پیام نور
وبلاگ نویسی
آموزشی
استخدامی بانکها
mails


اشتراک

 


وصیت نامه پادشاه جهان


 



پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید

و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید.

زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا

ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد.

چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود.

از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند

و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.

به واپسین پند من گوش فرا دارید.

اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید

فرزندان من،

دوستان من

من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام

من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام

وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس

در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد،

زیرا من به هنگام کودکی ، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام،

همیشه نیروی من افزون گشته است آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم.


 

من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت

و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام

زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود.

من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم.

اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ،

خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم.

حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم.

در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم،

شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم.

و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند.

مرگ چیزی است شبیه به خواب.

در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود

پس اگر چنین بود که من اندیشیدم،

به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ،

اما اگر این چنین نبود،

آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست

و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.

باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد.

من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که

آزموده‌ تر است کشور را سامان خواهد داد

فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید

و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند.

تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی،

تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت.

دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند.

همواره حامی کیش یزدان پرستی باش،

اما هیچ قومی را مجبور نکن

که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که

هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند.

هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد

و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد.

از کژی و ناروایی بترسید

اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ،

ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ،

دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت

و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد

من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم.

نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت

و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.

به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما،

ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید.

پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید.

چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد

من همواره مردم را دوست داشته‌ام

و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم.

هم‌اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می‌گسلد.

اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد،

تا هنوز جان دارم نزدیک شود

و هنگامی که روی خود را پوشاندم،

از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند،

حتی شما فرزندانم

پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید

و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید.

زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا

ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد.

چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود.

از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند

و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.

به واپسین پند من گوش فرا دارید.

اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید

باشد که بتوانیم به وصیت پدر ایران زمین جامه عمل بپوشانیم

کوروش  ناامه  گزنفون



منبعhttp://www.avayedel.com



¤ نوشته شده توسط siyavash در ساعت 11:57 صبحسه شنبه 88 شهریور 31

>  
> اوریانا فالاچی روزنامه نگار
> برجسته ایتالیائی ، از وینستون
> چرچیل سئوال میکند ، آقای نخست
> وزیر شما چرا برای ایجاد یک دولت
> استعماری و دست نشانده به آنسوی
> اقیانوس هند میروید و دولت هند
> شرقی را بوجود می آورید ، اما این
> کار را نمیتوانید در بیخ گوشتان
> یعنی در کشور ایرلند که سالهاست با
> شما در جنگ وستیز است انجام بدهید
> ؟
> وینستون چرچیل بعد از اندکی تامل
> پاسخ میدهد : برای انجام این کار به
> دو ابزار مهم احتیاج داریم که آن
> دو ابزار را در ایرلند در اختیار
> نداریم . روزنامه نگار میپرسد . آن
> دو ابزار چیست ؟
> چرچیل پاسخ میدهد : اکثریت نادان
> و اقلیت خائن. 






¤ نوشته شده توسط siyavash در ساعت 11:52 صبحسه شنبه 88 شهریور 31

 

جنگ بهترازصلح-صلح بهترازجنگ

جنگ چیست؟درپاسخ به این سوال میگویند خانمان سوزاست.منبع ویرانی-شرارت وآتش افروزی است هیچکس جنگ رادوست ندارد.لیکن زمانی ستمگران و مستبدان به اندیشه ی دست درازی به حقوق مظلومان به ظلم و ستم می پردازند.این زمان وظیفه ی هرآزادمردی ایست که برای حفظ وطن -خوانواده-وکاشانه ی خوی ب÷ا خیزد نبایدسرزمین را به اسارت داد نباید ستم را نادیده گرفت وکوچک شمرد باید به پا خواست ومبارزه کرد وخون داد.

چه زیبا سخنی گفت حسین ابن علی:کسی که حاکم ظالمی را ببیند که حرام خدا را حلال داند وعهدو پیمان شکند وبرخلاف سنت الهی درمیان بندگان خدا به گناه و تجاوزعمل کندولی کاری یا سخنی ازخودبروزندهد خداوندحق دارد که اورا به جای آن ظالم مجازات کند

p2.

لیک گاه عقل -سیاست-وبه خصوص دین اسلام که برای جان بشرومسلمانان بیش ازهرچیزاهمیت میدهد به انسان فرمان میدهند که جنگ صلاح کارنیست.بهتربگویم دفاع.آری زمانهایی وجوددارد که عدم دفاع وزیرسایه ی حکومت ظلم زیستن بهتراست ازدست به دفاع نظامی زدن(نظامی)وقیام.در زمانی که گروهی حق-ولی ضعیف-با گروهی ظالم-ولی مقتدروتا دندان مصلح -روبرواست سازش با دشمن بهترازجنگیدن است.انسان برای شرافت سرزمین خانه وفرزندان خویش میجنگد لیکن درزمانی که بدانیم جنگیدن تنها به نابودی حداقل داشته هایمان می انجامد سازش بهتراست-گاه باید برای منافع خودجنگیدوگاه باید صلح نمود.صلحی که گاها با جنگ اندیشه هاوفرهنگها صورت میپذیرد دورانی برای قدرت وبرتری

p3

نمونه هایی ازسازش بادشمن دراسلام

صلح حدیبیه:قریش ودرراس ان دارودسته ی ابوسفیان ازابتدای امر به مخالفت پیامبراسلام ودین اوبرخواستند وازهرگونه ظلم و ستم به مسلمانان دریغ ننمودند سه سال محاصره ی پیامبرویارانش در شعب ابیطالب که دست آخرمنجربه فوت دویارویاور پیامبر شد.کشیدن نقشه ی قتل پیامبردردارالندوه.شکنجه ی مسلمانان که ازآن جمله میتوان به شهادت یاسروسمیه درزیرشکنجهی بیرحمانه ی قریشیان نام برد بااین احوال پیامبردرسال ششم هجری پیمان صلح حدیبیه راباقریش امضانمود.صلحی شجاعانه که علاوه برحفظ منافع مسلمانان وگرفتن امتیازاتی ازجمله رفت و شد به مکه درمراسم حج بدون مزاحمت-زمینه ی فتح المبین را فراهم نمود.سوال اینست درآن زمان که کمانداران تیرها را به سوی زایران نشانه رفته بودند اگرپیامبرصلح نمی نمودند آیا مکه به تصرف مسلمانان در می آمد؟

صلح امام حسن

معاویه ازبزرگترین دشمنان حسن ابن علی محسوب می شد(همانگونه که با علی دشمنی داشت.وفرزندش با حسین که این رسمیست نژادپرستانه که کینه هانیز چون اموال به فرزندان به ارث میرسد)لیکن وی با معاویه دست به صلح زد(صلح نظامی)برخی کواه بینان هنوزخرده میگیرند که صلح با ظالم به معنای مشروعیت بخشی وطولانی کردن حکومت اوست اما مسئله ی مهم اینست که اگرصلح نمی نمود چه کاری ازپیش میرفت .اما حسن با سیاستی بسیارمعقولانه نه تنها یاران وخودرا ازشمشیربرنده ی معاویه نجات بخشید بلکه بدون درگیری وخونریزی امتیازاتی نیزبه دست آورد که باجنگ کردن این کاربه هیچ وجه نه تنها میسرنبود بلکه جزنابودی دستاوردی دربرنمیداشت

امام حسن به برخی ازیاران خویش می فرماید

با صلح وآشتی با معاویه میخواستم کشتار(بیرحمانه)ای راازشما دفع نمایم.

آری قهرمان مرده به کسی سودی نمیرساند

 



¤ نوشته شده توسط siyavash در ساعت 11:40 صبحسه شنبه 88 شهریور 31


تصویری از استخری در تهران مملو از زن و مرد! اردیبهشت 1387
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
 

هههههههههههههههههه



¤ نوشته شده توسط siyavash در ساعت 11:33 صبحسه شنبه 88 شهریور 31

 

ماجرای توالت رفتن ناصرالدین شاهدر دیار فرنگ! نقل است که ناصرالدین شاه وقتی به اولین سفر اروپایی خود رفت در کاخ ورسای و توسط پادشاه فرانسه- یکی از همین لویی هایی که امروز تبدیل به میز و صندلی شده اند- از او پذیرایی شد، بعد از مراسم شام، اعلیحضرت سلطان صاحب قران به قضای حاجتش نیاز اوفتاد و با راهنمایی یکی از نوکرها به سمت یکی از توالت های کاخ ورسای هدایت شد. سلطان صاحبقران بعد از ورود به دستشویی هرچه جستجو کرد چیزی شبیه به "موال" های سنتی خودمان پیدا نکرد و در عوض کاسه ای دید بزرگ که معلوم نبود به چه کار می آید، غرورش اجازه نمی داد که از نوکر فرانسوی بپرسد که چه بکند پس از هوش خود استفاده کرد و دستمال مبارکش را بر زمین پهن کرد و همان جا….!
حاجت که برآورده شد سلطان مانده بود و دستمالی متعفن؛ این بار با فراغ خاطر نگاهی به اطراف انداخت و پنجره ای دید گشوده بر بالای دیوار و نزدیک به سقف که در دسترس نبود پس چهار گوشه ی دستمال را با محتویات ملوکانه اش گره زد و سر گره را در دست گرفت و بعد از این که چند بار آن را دور سر گرداند، تا سرعت و شتاب لازم را پیدا کند، به سوی پنجره ی گشوده پرتاب کرد تا مدرک جرم را از صحنه ی جنایت دور کرده باشد. گویا نشانه گیری ملوکانه خوب نبوده چون دستمال بعد از اصابت به دیوار باز می شود و محتویات آن به در و دیوار و سقف می پاشد. وضع از اول هم دشوارتر می شود. سلطان، بالاجبار، غرور را زیر پا می گذارد، از دستشویی بیرون می رود و به نوکری که آن پشت در انتظار بود کیسه ای پول طلا نشان می دهد و می گوید این را به تو می دهم اگر این کثافت کاری که کرده ام رفع و رجوع کنی. می گویند نوکر فرانسوی در جواب ایشان تعظیم می کند و می گوید من دو برابر این سکه ها به اعیلحضرت پادشاه تقدیم خواهم کرد اگر بگویند با چه ترفندی توانسته اند روی سقف برینند!



¤ نوشته شده توسط siyavash در ساعت 11:32 صبحسه شنبه 88 شهریور 31

 

موضوع ازدواج انشا:نویسنده ناشناس

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید. من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود. دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست.آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان! البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! این بود انشای من

 

 

نویسنده ناشناس 

 



¤ نوشته شده توسط siyavash در ساعت 11:28 صبحسه شنبه 88 شهریور 31


 

خانه| مدیریت| شناسنامه |ایمیل